یه وقت خودتُ به آب و آتیش مى زنى که فقط ببینى ش حتى شده از دور، یه وقت هم مى شینی جلو آتیشى که وسطش ـه، داره جزغاله میشه، جیغ و ویغ ش هواست؛ دستاتُ گرم مى کنى، یه چاى آتیشى مى زنى، سازدهنى مى زنى و یه ترانه زمزمه مى کنى.
- ۰ نظر
- ۰۴ دی ۹۵ ، ۲۲:۰۸
- ۱۸۷ نمایش