جز از کل

مگر گداز کند شیشه ى شکسته درست!

جز از کل

مگر گداز کند شیشه ى شکسته درست!

جز از کل
آخرین نظرات

چای شیرین یعنی مامانی!!

جمعه, ۲۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ق.ظ

من از آن بچه هایی هستم که نافم را احتمالا توی مهدکودک بریده بودند نه اتاق عمل...همه ی صبح ها صبح عاشورا بود و من،من طفلکی ظرف چاشت به دست راهی مهدکودک می شدم البته از وقتی روی پای خودم ایستادم و دستم توی جیب کاپشنم رفت!

حالا حسابش را بکنید بچه ی طفلکی ی چون من چه کیفی می کند اگر کسی داوطلبانه جر نگه داشتنش را بکشد و بگوید"خودم بچه امُ نگه می دارم."بعد چای لیوانی بریزد و با شکرپاش یک آتش فشان رو به نابودی درست کند و قاشق بدهد دستم همش بزنم!و مرا عاشق چای شیرین های لیوانی و چشم هایش روشنش کند!

برایم چادر نماز بدوزد و ببردم مسجد نماز بخوانیم...از قضا همان روز خانمی توی مسجد آش رشته پخش کند و من توقع داشته باشم خدا بعد هر نماز خواندن هول هولکی ام آش رشته برایم جور کند!

بزرگتر شوم و خاطرخواه پیاله های قدیمی و قاشق و چنگال های برنجی اش شوم،حتی سفالهای هدیه باباحاجی و او یک جوری که بقیه بو نبرند قاشق ها،کاسه ی مینا کاری شده ی اصفهان و ته قلیان ناصرالدین شاهی را بدهد به من!

دوست داشتن این آدم که همیشه ی روزگار مرا دوست داشته و دستهایم را گرم فشرده،دوست داشتن این فرشته که مرا از مهدکودک رفتن ِ هر روزه خلاص کرده و برایم کوکو سبزی های خوشمزه پخته،که وقتی خیلی ها روی دست زدند و "ای وای" و "ای کاش" گفتند گفته"فدای سرت" خیلی عمقی تر از دوست داشتن یک مادربزرگ است!

حالا هرچقدر دستگاه فشار و عقربه هایش دچار دوگانگی ارزشی شده باشند و بالا و پایین بپرند...و قرص های گرد و قلبمه ی رنگ رنگی دلشان بخواهد تو بخوریشان...هرچقدر چین و چروک روی صورتت بیفتد و دست لرزه داشته باشی بوی چای شیرین می دهی...چای شیرین از نوع لیوانی!!

نظرات (۹)

:گل


پاسخ:
:-سنبل
یعنی با دوستم و خوندیمو اشک ریختیم بترکی دختر! البته ببخشینا...اخه من همیشه بعد از گریه گشنم میشه و الان هیچی نیست بخورم
پاسخ:
عذرخواهی بنده رو پذیرا باشید!
خدا سایه شو بالا سرتون حفظ کنه.....مادربزرگا خیلی خوبین...خیلی........البته من همیشه دورم ازشون....و سالی چند بار فقط فرصت دیدارشون بوده....ولی عاشقم به تمام مهربونی هاشون....
پاسخ:
برکت زندگی ان!
اقا این عمه رو ول کردین، حالا نوبت ِ پسرشه؟! بابا گناه دارن اخه :))
پاسخ:
کلا من با عمه ها هیچ کاری ندارم! پسرعمه ات گناه داره!!
صلوات ِ محمدیــــــــــــــــــ بلند، نمی‌شنوم :-" :-خل
پاسخ:
آ قربون تو بشُم سمعکت نی نمی شنفی! خل پسرعمه اته نه خودت!
جدی؟؟؟ خب واقعا اگه اینجوره منم از خدا واسشون طلب صبر می کنم :))
پاسخ:
دعاهای مشکوة مستجاب شه صلوات!
خب من حواسم جمعه عزیزم :-" قضیه اینجاس که من به مامانم مامانی هم می‌گم! به مادرشون هم مامان بزرگ می گم :-" اشنایی نداشتم با لفظتون ..
پاسخ:
تو راست می گی،اون همه تو متن گفتم چین و چروک،دستگاه فشار،یه جاش هم علنا گفتم مادربزرگ بعد تو چون به مامانت می گی مامانی فکر کردی واسه مامانمه!من واقعا حرفی ندارم خدا به مامان بابات صبر جمیل عطا کنه!
اقا یه جور می گی، ادم فکر می کنه یه دختر 20 ساله داره درمورد مامان 50 ساله‌ش می نویسه :-
پاسخ:
قربون حواس ناجمع ت بشم من! یه بار دیگه بخون واسه مامانی مه نه مامانم!
  • تهمینه حدادی
  • سلام.خواندمت. و خوشحالم که خواننده ی یواشکی ام با من حرف زد
    پاسخ:
    سلام.خیلی خیلی ممنون! فکر نمی کردم بخونینَم!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی