جز از کل

مگر گداز کند شیشه ى شکسته درست!

جز از کل

مگر گداز کند شیشه ى شکسته درست!

جز از کل
آخرین نظرات

۲۶ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

بارووون :))

۳۰
مهر

حال خوب کن اعزامی هستن ایشون

از طبقه ی هفتم آسمون افتادن رو گونه تون خانوم!

  • یاس رها

وقتی سیب زمینی های خلال شده را توی تابه ی پر روغن می ریزی جیغشان درمی آید...جیغ های بنفش شان همان وقتهایی ست که روغن می پرد روی دستمان!

  • یاس رها

همیشه سعی می کنم در قبال کارهایی که گاها واسه آدما انجام میدم توقعی نداشته باشم یا حداقل توقع زیادی نداشته باشم ولی خب بعضی وقتا آدم از عالم و آدم توقع داره که یادش کنن!

که یه اس ام اس خالی بهت بزنن و سریع دو دقیقه بعدش یه اس ام اس دیگه که "خوبی یا بهتری؟قبل از اینکه یه چی بنویسم دستم رو send رفت،اس خالی واست اومد!"

محبت بوداره،بوی خوب میده،بوی بد میده!محبتی که از روی اجبار و الزام باشه بوی حشره کش تارومار میدهدل آدمُ تار می کنه!عوضش محبت راستکی حال خوب کنه یه چیزی تو مایه های آب حیات!

هیچ اتفاق خانمان سوزی نمی تونه اثر انگشت محبتُ از ذهن آدما پاک کنه،همونطور که خدا محبتا رو با تلسکوپ قوی تری رصد می کنه!

+محبت کنیم به هم با زبون،با چشم،با دست،با پا،با دماغ حتی! 

++محبتی که تو صدای یه مرد 62 ساله است وقتی میگه "در پناه خدا باباجون" قد 13 تا بشکه نفت برنت یا بلکه بیشتر قیمتشه!

  • یاس رها
خونه ای که بابا نداره زلزله خیزه،هر آن ممکنه رو سر آدماش بریزه!گریه

  • یاس رها

من دختر کچل ترین مرد دنیام!

  • یاس رها

من از آن بچه هایی هستم که نافم را احتمالا توی مهدکودک بریده بودند نه اتاق عمل...همه ی صبح ها صبح عاشورا بود و من،من طفلکی ظرف چاشت به دست راهی مهدکودک می شدم البته از وقتی روی پای خودم ایستادم و دستم توی جیب کاپشنم رفت!

حالا حسابش را بکنید بچه ی طفلکی ی چون من چه کیفی می کند اگر کسی داوطلبانه جر نگه داشتنش را بکشد و بگوید"خودم بچه امُ نگه می دارم."بعد چای لیوانی بریزد و با شکرپاش یک آتش فشان رو به نابودی درست کند و قاشق بدهد دستم همش بزنم!و مرا عاشق چای شیرین های لیوانی و چشم هایش روشنش کند!

برایم چادر نماز بدوزد و ببردم مسجد نماز بخوانیم...از قضا همان روز خانمی توی مسجد آش رشته پخش کند و من توقع داشته باشم خدا بعد هر نماز خواندن هول هولکی ام آش رشته برایم جور کند!

بزرگتر شوم و خاطرخواه پیاله های قدیمی و قاشق و چنگال های برنجی اش شوم،حتی سفالهای هدیه باباحاجی و او یک جوری که بقیه بو نبرند قاشق ها،کاسه ی مینا کاری شده ی اصفهان و ته قلیان ناصرالدین شاهی را بدهد به من!

دوست داشتن این آدم که همیشه ی روزگار مرا دوست داشته و دستهایم را گرم فشرده،دوست داشتن این فرشته که مرا از مهدکودک رفتن ِ هر روزه خلاص کرده و برایم کوکو سبزی های خوشمزه پخته،که وقتی خیلی ها روی دست زدند و "ای وای" و "ای کاش" گفتند گفته"فدای سرت" خیلی عمقی تر از دوست داشتن یک مادربزرگ است!

حالا هرچقدر دستگاه فشار و عقربه هایش دچار دوگانگی ارزشی شده باشند و بالا و پایین بپرند...و قرص های گرد و قلبمه ی رنگ رنگی دلشان بخواهد تو بخوریشان...هرچقدر چین و چروک روی صورتت بیفتد و دست لرزه داشته باشی بوی چای شیرین می دهی...چای شیرین از نوع لیوانی!!

  • یاس رها

Unknown

۲۳
مهر

میرم حرم...میرم دعای عرفه ی حرم...میرم که خوب شه حالم!

+جای مامانم خالیه که باهم بریم حرم یا جای من که باهاش....دیر می گذره چقدر خدا!

  • یاس رها

بهشت زیر پای عمه هاست !!!

+کم فحش و نفرین نصیبشون میشه؟!

  • یاس رها

کسی که ساعت ۸ صبح شیرینی خامه ای میخره حتمی یه طوریش شده...یه طوری که اگه شیرینی خامه ای نخوره می میره...مرگ به علت فقر شیرینی!

چقدر بوی مریم دوست داشتنی ــه...معرکه است یعنی!

الآن بهترین اتاق دنیا رو دارم،اتاقی با ۱۸ فروند گلدون.

فردا میرم حرم،خودم تنهای تنها...مامان که نیست دلم نمی خواد کس دیگه ای هم باشه.

حال همه ی ما خوب است اما تو باور نکن لطفا!

  • نبسته ام به کس دل...نبسته کس به من دل...هوای گریه دارم!
  • یاس رها

نفس!!

۲۱
مهر

چشم به هم گذاشتند گذشت؛

چشم به هم می گذاریم نمی گذرد!!!

 

23 روزش رفته...13 روزش مونده!

اونا دارن تو صحرای عرفات نفس میکشن

و من نفسم بالا نمیاد!

  • یاس رها