در نهان خانه ی دلِ من جز تو جای دگر فرا نبود!
شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۲ ق.ظ
نزدیکای دانشگاه که می رسم که میخوام از سردر بگذرم و برم داخل؛ سرم رو میندازم پایین؛ نه واسه ترس از حراست و گیر دادن شون،واسه ندیدن سردر!
انگار که اون نوشته میخ و چکش باشه واسه دل من!هزار هم دلیل و علت داشته باشم پیش خودم باز این صدای چکش می پیچه تو سرم.دنگ دنگ دنگ!
تک تک این لحظه ها حس می کنم چقدر دوستت دارم آخدا...چقدر زیادتر دوستم داری!