غبطه نخور پسته بخور

دکتر میم مى گفت یه وقت به حال کسى غبطه مى خورى که از درون داغون و پوسیده ست فقط شکلش هنوز قشنگه.

تشخیص افتراقى!

دکتر میم میگفت اگه یه آدم ٢٠ ساله سکته کرده بود حتما نتیجه ى داروهاى بدنسازى بوده،پس نتیجه ى این ناراحتى هام شاید cp باشه ولى منجر به Mi نیست. 

چه"به تو چه" ها که در دل نهان شد

غالب اوقات تو کیفم یه کتاب غیر درسی هست که تو راه دانشگاه یا بین کلاس بخونم.امروز کتاب "سوکورو تازاکى بى رنگ و سال هاى زیارتش" از هاروکى موراکى تو کیفم بود و اومدم بخونم یکی از دوستان سلام علیکمی(رابطه صرفا در حد سلام علیک، حتى اسم ایشون رو نمی دونم) یا یه نگاه مچ گیرانه پرسید رمان ـه؟به تجربه فهمیدم رمان در نظر عده ای همون نوشته های م. مؤدب پور و امثالهم ـه و بس.پس گفتم نه داستان بلنده(کما که رمان یعنی داستان بلند)فلذا حضرت فرمودن درسهای خودت رو بخون که فردا که رفتی بالا سر مریض هاج و واج نمونی چی چی بود این مرض؟

متاسفم واسه خودم که بنا به رعایت یه سری موازین نگفتم"اصلا و ابدا به شما مربوط نیست".

بهشتى باید!

راستى که این دنیا امکانات لازم و کافى واسه تشکر از کار درستا رو نداره، لکسوز سفید یخچالى هم کمه واسشون!

ارثیه ی رفتاری

-شما خانومِ؟

+ک هستم.

-پدر خوبن خانم ک؟

+(با تعجب فراوان) خوبن سلام دارن خدمتتون.

=از کجا خانوم ک رو می شناسی حاجی؟

-پدرشون از دوستان هستند، بسیار منضبط و جدی.تو خونه هم همین جوری هستند؟

+بله تقریبا.

=البته خود خانم ک هم جدی و منضبطن.

حاشیه نگارى از جشنواره فیلم فجر

بین دوتا کلاس رفتم سینما ویلایى ها ببینم.این پست اصلا و ابدا راجع به فیلم نیست چراکه حواشى جذاب تره. صندلى کنارى یه خانوم ٦٠ ساله بودن که یه پاشون رو گچ گرفته بودن و عصا داشتن و با دوستشون بودن. 

سه شنبه اومده بودن سینما که بلیط نیمه بها بگیرن که چون چند روزى جشنواره است بلیط ١٠ تومنى گرفته بودن و کلى به جون مسئولین وقت و ناوقت دعا کردن که سه شنبه ها بلیط نیمه بها بوده چرا امروز نیست، بنده هم هرچى توضیح میدادم فایده نداشت آخرش گفتن خدا کنه حالا فیلمش تکرارى نباشه از اونا که تلویزیون چند بار گذاشته.

فى الواقع اون لحظه مایل بودم زمین رو گاز بزنم.

(یه شکلات کاکائویى هم دادن بهم فکر کنم مثل خودشون خیلى خوشمزه باشه.)

اگر بناست ببندم دهان چرا داده است؟

وقتى براى احیاى حقوق ضایع شده ى خودمون کارى نمى کنیم، کاملا طبیعى ـه با صداى دادخواهى یه مظلوم قهقهه بزنیم.

انگار فقط حل شدن آنى کارمون مهمه نه چیز دیگه. 

آلودگى هوا هم حل شد خدا رو شکر

جلسه ى هم اندیشى میذارن واسه حل مشکل آلودگى هوا، بعد در همون زمان جلسه یه نفر پشت سیستم یا تلفن ادارات نیست که پاسخگوى مشکلات مردم باشه، مردم باید حضورا مراجعه کنند.

پناهندگى آغوشى

احتمالا آدمایى که به دلایل مختلف پناهنده میشن سالهاست مادرشون رو از دست دادن وگرنه کجا پناه تر از آغوش مامان؟

علیرضا عصار

از وقتی یادمه پررنگ ترین خواننده در تمام دورانهای زندگی ام آقای عصار بودن، این علاقه بعد از انتشار آلبوم "بازی عوض شده" به عرش رسید. فکر می کنم میون خواننده های داخل کشور هیچ کس قدر آقای عصار ترانه شناس نیست.

حق دارم واسه کنسرت شون کلی ذوق داشته باشم؟

پ.ن: میگن سوغاتی مشهد لغو کنسرته!:))